التفات (ادبیات فارسی)التفات یکی از شگردها و آرایههای ادبی است که با درهم شکستن روال معمول کلام، نقش بسیار مؤثری در بیداری و جذب مخاطب دارد. ۱ - مقدمهتمامی شاهکارهای بزرگ انسانی از جمله التفات، حاوی و حامل عمیقترین دریافتها و تجربههای آدمی از خویش و جامعه و جهانند. هنرمند تا وقتی که مجموعهای ستودنی از میراث فرهنگی و ادبی گذشته را، چه شفاهی و چه کتبی، در سینه نداشته باشد و یا از طریق تامل، تعقل و اشراق بدین میراث نرسیده باشد، نمیتواند قدم در خلق آثار برتر ادبی بگذارد. اوج شگفت این خلاقیت آنگاه رخ مینماید که هنرمند این میراث فرهنگی و ادبی درهم آمیزد و با کسب و درک میراث گذشته، استعدادها و نیروهای پنهان خویش را برانگیزد و با تلفیق آندو طرحی نو دراندازد. [۱]
محبتی، مهدی، بدیع نو، تهران، سخن، ۱۳۸۰، اول، ص۹۰.
[۲]
وحیدیان کامیار، تقی، بدیع از دیدگاه زیبایی شناسی، رضا انزابی نژاد، تهران، دوستان، ۱۳۷۹، اول، ص۱۱۰.
۲ - مفهوم التفاتدر هر شعر و نوشتهای، شاعر و نویسنده با زبان خود یا از فرد غایبی و یا از فردی که حضور دارد، سخن میگوید. روال عادی اینست که تا پایان سخن یکی از این سه شیوه را ادامه دهد اما گاه بر خلاف انتظار و بنا به دلایلی، از متکلم به غایب یا مخاطب و یا برعکس، انتقال صورت میگیرد. این انتقال، در اصطلاح بدیعی، التفات نام دارد. ۳ - معنای لغوی و اصطلاحیالتفات درلغت به سویی نگریستن، و روی برگرداندن به سوی کسی یا چیزی است. جایگاه اصلی این بحث نیز در علم معانی است. [۳]
محبتی، مهدی، بدیع نو، تهران، سخن، ۱۳۸۰، اول، ص۲۵۲.
در اصطلاح، التفات خلاف روال عادی و غیرمنتظره است، و غرض از آن ایجاد غرابت و آشناییزدایی است و از میان بردن حالت یکنواختی. التفات توجه برانگیز است و خواننده و شنونده را تکان میدهد و هوشیار میسازد و موجب توجه بیشتر او به کلام و در نهایت موجب ذوق ادبی وی میگردد. ۴ - اقسام التفات در علم بدیعدر اصطلاح بدیع، التفات بر دو نوع است: ۱- قسم اول اینکه در سخن از غیبت به خطاب یا بر عکس از خطاب به غیبت منتقل شوند، و این عمل از لطایف تفنّن ادبی است. ۲- قسم دوم اینکه سخن را تمام کنند، آنگاه جمله یا مصراع و یا بیتی بیاورند که خود مستقل باشد، اما به سخن قبل مربوط شود، و موجب حسن کلام گردد. ۵ - چند مثال از بوستان سعدیبرای بهتر متوجه شدن صنعت ادبی التفات و نیز استفادههای آن در شعر، نمونههایی از بوستان سعدی در زیر آورده میشود: نگهدار یا رب به چشم خودش• • • بپرهیز از آسیب چشم بدش در این بیت صنعت التفات به معنای قسم دوم به کار رفته است. رعیّت پناها دلت شاد باد• • • به سعییت مسلمانی آباد باد در این بیت نیز صنعت التفات به معنای قسم دوم به کار رفته است. سر نیارستی کشیدی از دست افغانم فلک• • • گر به خدمت دست سعدی در رکابت دیدمی در این بیت صنعت التفات از ضمیر متکلم (م) به غایب (سعدی) مراعات شده است. بار غمت میکشم وز همه عالم خوشم• • • گر نکند التفات یا نکند احترام در این بیت صنعت التفات از مخاطب به غایب به کار رفته است، شاعر در اینجا یاری را که غایب است، مخاطب قرار داده است. «غالب گفتار سعدی طرب انگیز است» در این جمله سعدی از خود که متکلم است ماند شخص غایب سخن میگوید. زنار اگر ببندی، سعدی، هزار بار• • • به زانکه خرقه بر سر زنار میکنم در این بیت التفات از مخاطب (ببندی) به متکلم (میکنم) مراعات شده است. سعدیا چاره ثباتست و مدارا و تحمل• • • من که محتاج تو باشم ببرم بار گرانت در این بیت هم صنعت التفات از مخاطب (سعدیا) در مصراع اول به متکلم (من) در مصراع دوم مراعات شده است. سعدیا صاف وصل اگر ندهند• • • ما و دردی کشان مجلس درد در این بیت صنعت التفات از مخاطب (سعدیا) به متکلم (ما) رعایت شده است. [۴]
پیشگر، احد، بدیع بر بنیاد آثار سعدی، اردبیل، نیک آموز، ۱۳۸۱، ص۹۸، ۹۹، ۱۰۰.
۶ - التفات از منظر شمیسااگر بخواهیم التفات را در روشی که دکتر شمیسا برای طبقه بندی صنایع بدیع اعم از لفظی و معنوی انجام داده، بررسی کنیم، التفات در زیر مجموعه صنایع معنوی و در روش ترکیب کلام قرار میگیرد. [۵]
محبتی، مهدی، بدیع نو، تهران، سخن، ۱۳۸۰، اول، ص۲۰۳.
التفات چون خلاف روال طبیعی است، بنابراین غیرمنتظره است و غریب. اگر بیتکلف باشد به شیرینی و زیبایی کلام میافزاید و حالت یکنواختی را را از میان میبرد و شنونده را هوشیار و ذهنش را هر چه بیشتر متوجه عمق و زیبایی کلام میسازد. ۷ - کاربردهای التفاتگاهی به منظور طنز و تمسخر و سرزنش، التفات از دوم شخص به سوم شخص به ویژه به صورت جمع و مؤدبانه میآید؛ مثلاً ضمن صحبت با کسی بجای اینکه بگویند: «تو نه تنها درس نمیخوانی بلکه کارت را هم رها کردهای»، میگویند: «آقا، نه تنها درس نمیخوانند بلکه کار را هم رها کردهاند!» [۶]
وحیدیان کامیار، تقی، بدیع از دیدگاه زیبایی شناسی، رضا انزابی نژاد، تهران، دوستان، ۱۳۷۹، اول، ص۱۱۱.
۸ - پانویس
۹ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «التفات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۱. |